جدول جو
جدول جو

معنی پیغام رسانیدن - جستجوی لغت در جدول جو

پیغام رسانیدن(هَُ)
پیغام بردن. پیغام گزاردن. ادای رسالت کردن. پیام رساندن. ابلاغ رسالت کردن. الاکه. (منتهی الارب) :
به امت رسانید پیغام تو
رسولت محمد بشیرو نذیر.
ناصرخسرو.
گر آفتاب زردی از آن سو گذشته ای
پیغام آن ستارۀ رعنا بما رسان.
خاقانی.
ای مرغ اگر پری بسر کوی آن صنم
پیغام دوستان برسانی به آن پری.
سعدی.
الکنی ای فلان، یعنی پیغام من بر وی برسان. (منتهی الارب)
لغت نامه دهخدا
پیغام رسانیدن
پیغام بردن ابلاغ رسالت کردن: ای مرغ، اگر پری بسر کوی آن صنم پیغام دوستان برسانی به آن پری. (سعدی) از قتل من فارغ شوی حسبه الله از من پیغامی بسلطان و خواجه برسانی
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیام رساندن
تصویر پیام رساندن
منتقل کردن پیام کسی به دیگری، برای مثال گوش دلم بر در است تا چه بیاید خبر / چشم امیدم به راه تا که گزارد پیام (سعدی - لغت نامه - پیام گزاردن)
فرهنگ فارسی عمید
(هَُ)
پیام بردن. الاکه:
اگر وقتی کنی بر شه سلامی
بدان حضرت رسان از من پیامی.
نظامی
لغت نامه دهخدا
پیغام بردن تبلیغ رسالت کردن: اگر وقتی کنی بر شه سالامی بدان حضرت رسان از من پیامی. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
پیغام بردن تبلیغ رسالت کردن: اگر وقتی کنی بر شه سالامی بدان حضرت رسان از من پیامی. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
۱ـ اگر خواب ببینید برای کسی پیغام می برید، علامت آن است که معاشرانی خوب خواهید داشت و در محیطی دور از اختلاف زندگی خواهید کرد. ، ۲ـ اگر زنی خواب ببیند برای کسی پیغام می فرستد، نشانه آن است که در اثر بی توجهی به خواسته های نامزد خود، او را از دست می دهد.
فرهنگ جامع تعبیر خواب